صفای اشک وفای غم

عاشقان دل

چرا گریه کنم وقتی باران ابهت اشکهایم را پاک کرد و سرخی گونه هایم را به حساب روزگار ریخت.

چرا گریه کنم وقتی او بغض عروسکی دارد و همیشه این منم که باید قطره قطره بمیرم.

چرا گریه کنم وقتی بر بلندی این ساده زیستن زیر پا له شده ام.

چرا گریه کنم وقتی باد بوی گریه دارد و برگ بوی مرگ.

چرا گریه کنم وقتی عاشق شدن را بلد نیستم تا به حرمت اندک سهمم از تو اشک بریزم.

چرا گریه کنم وقتی تبسم نگاهت زیبا تر است………

+نوشته شده در پنج شنبه 30 خرداد 1392برچسب:سفر,سفرغریب صفای اشک وفای غم,عشق,بچه های ابی بیگلو , عاشقانه ترین سفر,جملات عاشقانه,ساعت22:13توسط سجاد همرنگ | |

......فریاد سفر غریب

سفری غریب داشتم توی چشمای قشنگت،سفری که بر نگشتم غرق شدم توی نگاهت، دل ساده ی ساده کوله بار سفرم بود،چشم تو مثل یه سایه همجا همسفرم بود،من همون لحظه اول آخر راهو میدیدم،تپش عشق و تو رگهام عاشقانه

می چشیدم

+نوشته شده در جمعه 20 بهمن 1391برچسب:سفر,سفرغریب صفای اشک وفای غم,عشق,بچه های ابی بیگلو , عاشقانه ترین سفر,جملات عاشقانه,ساعت19:52توسط سجاد همرنگ | |

 

 
تا ابد عشق من میمونی

بــــــاور کـــن ..!

کــــار من نــیـســتـــــــــ ..

کـــــار ِ دِل اســـتــــــ ..

دِلَــــــــم جــــــایـــــــے مــیــان ِ نَـفَــس هــایَـــتــــــــ ..

گــــیـر کـــرده اســتــــــ...

sana mohebi:فرستنده

 

 

عاشق                           عاشق تر

نبود در تار و پودش ديدي گفت عاشقه عاشق

@@@@@@@@   نبودش  @@@@@@@@@@

امشب همه جا حرف  از آسمون و مهتابه  ،  تموم خونه ديدار اين خونه

فقط خوابه ، تو كه رفتي هواي  خونه تب داره  ،  داره از درو ديوارش غم

عشق تو مي باره ، دارم مي ميرم از بس غصه خوردم ،  بيا بر گرد تا ازعشقت

نمردم، همون كه فكر نمي كردي نمونده پيشت، ديدي رفت ودل ما رو سوزوندش

حيات خونه دل مي گه درخت ها همه خاموشن، به جاي كفتر و  گنجشك  كلاغاي

سياه پوشن ، چراغ خونه  خوابيده  توي  دنياي خاموشي ،   ديگه  ساعت رو

طاقچه شده كارش فراموشي  ، شده كارش فراموشي  ،  ديگه  بارون نمي

باره  اگر چه  ابر سياه  ،  تو كه نيستي  توي  اين خونه ،  ديگه  آشفته

بازاريست  ،  تموم  گل ها خشكيدن مثل خار بيابون ها ،  ديگه  از

رنگ و رو رفته ، كوچه و خيابون ها ،،، من گفتم و يارم گفت

گفتيم و سفر كرديم،از دشت شقايق ها،با عشق گذركرديم

گفتم اگه من مردم ، چقدر به من وفاداري، عشقو

به فراموشي ،چند روزه تو مي سپاري

گفتم كه تو مي دوني،سرخاك

تو مي ميرم ، ولي

تا لحظه مردن

نمي گيرم

دل از

تو

aseman:فرستنده